با اين كه رشته اصلی من فلسفه بوده و هم چنان هست، اما نمی خواهم در اين وبلاگ بحث تخصصی فلسفه بكنم. تاكيد من در جمله بالا روی كلمه تخصصی است، مثل اين كه پزشكی در وبلاگش بحث تخصصی پزشكی بكند. به نظر من اين كار با روح وبلاگ نويسی نمی خواند (و بگذريم كه به نظر من اين كار با روح روزنامه نگاری هم نمی خواند، ولی اكثر روزنامه های خوب ما به اين كار آن هم به صورتی ناقص اصرار دارند). اما اين حرف به آن معنا نیست كه طرح بحث های عمومی فلسفی يعنی بحث هايی كه ما به صرف انسان بودن با آن دست به گريبانيم را مفيد نمی دانم. فلسفه عملی يا شايد بهتر است بگويم فلسفه در عمل چيزی است ناگزير و انديشيدن فلسفی از خلال امور روزمره يكی از لذت های زندگی است
حالا با اين مقدمه اين پست را اختصاص می دهم به المپياد فلسفه. من تا چند وقت پيش نمی دانستم كه فلسفه هم مثل ساير رشته ها (رياضي، فيزيك، شيمی و ...) المپيادی دانش آموزی دارد. ولی حالا كشف كرده ام كه از سال 1993 چنين مسابقه ای هر سال در سطح دانش آموزان دبيرستان برگذار می شود
بنابر اطلاعات سايت رسمی اين المپياد اكثر بنيان گذاران و فعالان اين مسابقه از كشور های اروپای شرقی (بلغارستان، مجارستان، لهستان، روماني) هستند، گرچه آلمان وتركيه هم در آن فعال اند
هدف اصلی برنامه گسترش آموزش فلسفه در سطح دبيرستان و اشاعه تفكر انتقادی و خلاقانه است. روند مسابقه هم اين است كه سوال يا نقل قول هايی به دانش آموزان داده می شود و آن ها 4 ساعت فرصت دارند تا در مورد يكی از آن ها به يكی از سه زبان انگليسي، فرانسه يا آلمانی مقاله بنويسند. البته هيچ كس نبايد به زبان مادری خودش بنويسد. مثلا اگر فردی انگليسی است بايد يا به فرانسه بنويسد يا به آلماني. بعد اين مقالات در چند مرحله بر اساس اين ملاك ها بررسی می شود: مربوط بودن به سوال، فهم فلسفی سوال، قدرت اقناعی استدلال ها، انسجام و تازگي
المپاد امسال در تركيه خواهد بود، چرا كه برنده مدال طلا در سال قبل از تركيه بوده است. چند نمونه از سوالات سال های پيش كه در سايت ذكر شده اين ها هستند
2006: برای شناختن چيزی بايد آن را دوست داشت و برای دوست داشتن چيزی بايد آن را شناخت. كيتارو نيشيدا
2005: اگر من مجبور به انتخاب ميان خيانت كردن به كشورم و خيانت كردن به دوستم باشم، اميدوارم جرات داشته باشم كه به كشورم خيانت كنم. فرستر
2004: در واقع تاريخ متعلق به ما نيست، ما متعلق به تاريخ هستم. گادامر
1999: آيا دانش قدرت است؟
همين چند نمونه كه من ترجمه كردم نشان می دهد كه سوال ها طيف وسيعی از موضوعات را می پوشاند. در سايت مقالات برنده در سال های پيش هم آمده است. دوست داشتم وقت بود و يكی دو تا را ترجمه می كردم و می دادم خدمت دوستان در آموزش و پرورش، باشد كه مايه عبرت شود
به فكرم رسيد حالا كه ما ايرانی ها يد طولايی در المپياد های علمی داريم بخت خود را در اين هم بيازماييم. البته اين يكی كمی متفاوت است و نبايد انتظار داشت با نظام اموزش ما اصلا عملی شود يا به مدال ختم شود
نكته بی ربط: فرض كن از پس فردا تب اين المپياد هم ملت را بگيرد و دولت بگويد هر كس المپياد فلسفه رفته سربازی ندارد، و بعد ملت بگذارند پشت فلسفه و كلاس خصوصی فلسفه گل كند و قلم چی جزوه ويتگنشتاين در بياورد و رزمندگان كتاب كمك درسي اسپينوزا بزند، و خلاصه اين هم كمدی ديگری شود در آن مهد علم. ح.ش
6 comments:
نمي دانم آيا قصه پر غصه علوم انساني را در اين كشور پاياني هست؟
در دانشگاه ها اين علوم چقدر ارج دارند كه در مدارسمان داشته باشند.
مقاله روز چهارشنبه زيبا كلام در شرق را بخوانيد بي ربط نيست.
كجاي سايت رسميش ميشه مقالات رو خوند ؟ خيلي مايلم مقالات برنده به سوالات بالا رو بخونم. جالبه كه اين سووالات فارغ از مليت در ذهن هممون هست
يافتم.. ممنون
سلام! من سرونازم! دختر آقاي كلهرنيا!
بايد خيلي هيجان انگيز باشه المپياد فلسفه. چون من خيلي فلسفه دوست دارم. ولي واقعا اگه تو ايرانم برگزار بشه اصلا بعيد نيست اون اتفاقي كه گفتين بيفته! :)) خيلي خنده دار ميشه!
salam,
fekr konam ba in maghoole dige nemishe intori barkhord kard, chon hich javabe vahedi nist, har chiam kelase olampyiad o gheyre bezaran un chizi ke bayad kar kone ghodrate tafakore zehne ke nemishe mahdoodesh kard (makhsoosan tu oloome ensani ke sooje o obje yekian)
بیگانه گفت:
سلام-فلسفه درایران بااین مردم دنیازده حالاحالا پانمیگیره معیشت درداول مردم شده نه تفکروعقلانیت افلاطون وغالب فلاسفه اول محیط مناسبی برای تفکرداشته اند بعد فیلسوف شده اندعزیزان من
من عاشق فلسفه هستم ومقالات رسمی موفقی درسمینارهای ملی وبین المللی هم دراین خصوص داشته ام
دوستتان دارم خیلی زیاد
s50_r94@yahoo.com
Post a Comment