Saturday 12 May 2007

یک پست زنانه

همسرم سحر اين جا چند كار می كند. اول اين كه من را تحمل می كند (اين را از روی تعارف نمی گويم. گاهی اخلاق گندی دارم كه نگو)، بعد اين كه درس می خواند و بعد هم اين كه درس می دهد. كار اصلی اش اين است كه با شهرداری اين جا به عنوان معلم هنر و صنايع دستی همكاری می كند. كلاس هايی هم كه دارد به اين ترتيب است كه هم اوليا و هم بچه ها بايد با هم سر كلاس حاضر باشند و او به آن ها ياد می دهد كه چگونه با هم كار هنری كنند. اين ها را گفتم تا فضای اين ديالوگی كه در زير می آورم دستتان باشد. مكان خوابگاه دانشگاه است و در يكی از همين كلاس ها چند زن از كشور های مختلف (هند، ايران، اردن، چين، ايرلند و ...) دور هم جمع هستند و حين انجام كار هنری اين حرف ها را هم رد و بدل می كنند

چقدر خوشگل شدی تو كه موهات را زدي. موی كوتاه بهت می ياد

ممنون

خوش به حالت اما شوهر من اجازه نمی ده موهام را كوتاه كنم. می گه از موی بلند خوشش می ياد

اين اصلا انصاف نيست. خوب تو ممكنه موی كوتاه دوست داشته باشي. اون می تونه نظرش را بگه ولی نمی تونه به تو بگه چی كار بكن چی كار نكن

اصلا نبايد از مرد ها نظر خواست. اگر نگی مردها اصلا نمی فهمن يا براشون مهم نيست. اما اگر سوال كنی اظهار نظر می كنن. من خودم يك بار موهام را كوتاه كردم شوهرم اصلا نفهميد

من اولش به شوهرم نگفته بودم صورتم مو داره. اون هم چيزی نمی گفت. اما يك بار كه گفتم و اون تازه متوجه شد صورت من مو داره حالا ديگه هی مرتب می گه موهاش را بزن

من از شوهرم فقط از اول ازدواج يك چيزی خواستم. اين كه سيبيلش را بزنه. اما تا حالا نزده. من از سيبيل بدم مياد

تو كشور ما ميگن اگر زن چهار تا بچه به دنيا نياره مشكل داره و مردش بعدا می ره يك زن ديگه می گيره. ما حالا دو تا داريم. شوهر من تحصيل كرده است و ميگه يكی ديگه كافيه. اما می دونم برگرديم كشورمون مردم ميگن من مشكل دارم

شوهر من اصلا حوصله بچه نداره. شب هم كه اين گريه ميكنه بلند ميشه من را بيدار می كنه و باز می خوابه

بزرگ كردن بچه وظيفه هر دو نفره. تو بايد شب ها اون را هم بيدار كنی و بنشونی جلوت و به بچه شير بدی تا اون هم بدونه نگهداری بچه كار دو نفر است
-----------------
باور كنيد يا نه اين ها مكالمات چند زن از مليت های مختف در انگليس بود

پی نوشت: من اون مرد سيبيل دار نيستم. ما بچه هم ندارم. گفتم سوء تفاهم نشه.ح.ش

6 comments:

Anonymous said...

ازخواندن نوشته هاتون لذت ميبرم
صميميت سادگي خاصي داره.
موفق باشي.

Anonymous said...

سلام.خب من تمام پست هایتان را از روز اول خواندم! و الان هم دوست دارم بهتون بگم خیلی کار خوبی کردین که بعد از خواندن اهل وبلاگ نوشتن شدید. شاید در همین نگاه کوتاه بزرگترین حسن وبلاگتاون را عمیق و دقیق بودن در عین ساده نوشتن بدونم...به هر حال سربلند باشید

Anonymous said...

einha bishtar az einkeh aghel bashan zan hastand.

Anonymous said...

bara etelaee khoodam arz mikonam messe inke shooma khoob darid miyaeed jelo na?
eradatmand
az maghroozane dargahetan
amir

Anonymous said...

یا حق
سلام حسین جان

من کاری به آن پدیده ای که گفتی ندارم هرچند به هوای او آمدم حرفم عوض شد و حالا می خواستم بگویم سوالهایت را بگذار کنار فلسفه را هم رها کن نه که اندرز داده باشم گفتم شاید کمکی کنم که بدانی چه کنی که می دانی

Iran1414 said...

برای رسیدن به نتیجه ای و راهکاری باید به مشترکات متوسل شد.
آنچه مسلم می نماید آن است که طرفین تعهد در زندگی زناشویی باید به حقوق و تکالیف خود و طرف مقابل واقف باشند.
تاکید می کنم، حقوق و تکالیف!!