Monday 14 May 2007

ویترین

برای ساكنان اين جزيره اين روز ها يكی از داغ ترين خبر ها ربوده شدن يك دختر بچه انگليسی 3 ساله است به نام مادلين در پرتغال. خلاصه خبر اين كه خانواده اين دختر 11 روز پيش می روند پرتغال برای تعطيلات و يك شب پدر و مادر برای شام می روند رستوران و وقتی به اتاق بر می گردند مي بينند كه مادلين نيست اما بقيه بچه ها هستند. دخترك زيبا و معصوم است و اين جنجال اين روزهای اخبار است. شبی كه در فرانسه انتخابات بود در اخبار ساعت 10 بی بی سی خبر دوم بعد از انتخابات فرانسه اين دختر بود. بعد آدم های معروف شروع به اظهار نظر كردند. گردن براون حرف زد. فوتباليست هايی مثل بكام و رونی و بازيكنان پرتغالی كه در انگليس بازی می كنند آمدند در تلويزيون و همه درخواست كردند كه اگر كسی اطلاعات دارد بدهد

بعد قضيه جدی تر و جدی تر شد. بريتانيا ماموران پليس و متخصصان كودك آزاری را فرستاد پرتغال. پليس پرتغال جستجوی وسيعی را آغاز كرد، چيزی در حد جستجوی ملي. حالا كار ابعاد بين المللی گرفته عده ای از ستارگان و پول دارها وارد صحنه شده اند و برای دادن اطلاعات جايزه گذاشته اند. تا حالا مبلغ جايزه 2.5 مليون پوند است و كسانی مثل رولينگ نويسنده هری پاتر، رونی فوتباليست و سر ريچارد برانسون ميلياردر اسكاتلندي پول داده اند. پرتغالی های كاتوليك و نازنين (كه من عاشق اين كشور و مردم هستم) دست به دعا برداشته اند و كلی مراسم در كليسا گرفته اند و اين قصه سر دراز دارد

اين ماجرا برای من از چند جهت جالب است. اول رفتار بريتانيا است. همه می دانيم كه امثال اين كودك ربايی و كودك آزاری در بريتانيا کم نیست و هر روز اخبار روزانه و مجله های زرد پر است از آن ها. اما چرا اين مورد اين همه سر و صدا می كند و بقيه نه؟ مساله آن است كه اين جا ويترين يك كشور در خطر است. مساله آن است كه در اين جا دولت بريتانيا نشان می دهد كه در سطح بين اللمللی هر جا كه جان و نام يك بريتانيايی در خطر باشد دولت مثلا تا چه حد پشت شهروندان است و جان يك بريتانيايی تا چه حد عزيز است

دولت پرتغال هم برای آن كه مساله غيرتی شده ونشانه ای شده از كارامدی پليس يك كشورحاضر است هزينه كند. البته ناگفته نماند که بعضی شهروندان پرتغالی هم ناراضی اند و می گويند اگر يك دختر پرتغالی گم شده بود پليس اين نمی كرد كه حالا مي كند

پس این خرج را باید کرد، نه برای آن دختر که برای ویترین مملکت. و حالا یادم می افتد از ويترين مملكت ما وجنس های بنجلی كه در آن چيده شده و آخرين اش پرتاب يك افغانی از بالای ساختمانی به زمين تا همه بحث های كارشناسی در مورد وضعيت پناهندگان و مهاجران در ايران را كه رقم كمی هم نيستند منعطف كند به رفتار پليس و جوی بسازد عاطفی كه هيچ كس نتواند با آمار و ارقام ببيند ماندن اين همه افغانی در ايران سودش و ضررش چيست

اما در اين ميان از همه فرصت طلب تر ستارگان و تاجران و كاسب كارانند. برای بالا بردن نام خود چه پله ای مناسب تر از يك دخترك معصوم و زيبای گمشده. هر سخنی كه در حمايت از او گفته شود امتيازی هم برای گوينده است و اين در پس پشت ذهن ملت خواهد ماند. حالا مهم نيست با دو و نيم مليون پوند می شود به صورت سيستمايك با بخشی از كودك آزاری در دنيا (يا حد اقل در خود بريتانيا مبارزه كرد)، مهم نيست كه با اين پول مثلا می توان در عراق يا افغانستان چند كتاب خانه ساخت كه بچه ها بروند و هری پاتر همین خانم رولينگ را بخوانند. اين جا اخلاق و عمل اخلاقی عجالتا وسيله است در جهتی غير اخلاقي. دنيای غير منصفانه ای است.ح.ش

6 comments:

majid said...

سلام. به توصیه ی وبلاگ کورش علیانی آمدم این جا و همه پست ها را خواندم. خواستم تشکر کنم! و بگویم از خواندن این مطالب بسیار لذت بردم می دانم خیلی کلمات و جملات کلیشه ای گفتم اما واقعا احساس و در نتیجه نظرم هم این است.

Anonymous said...

‌حسین جان
سال‌ها می‌گذرد. هنوز نگاهت دوست داشتنی است. این را هیچ موقع به تو نگفتم. شاید از حسودی! ه
و اما بعد من سه چهار ماه خارج از ایرانم و مهمترین چیزی که دیده‌ام تفاوت عمیق فرهنگ‌ها و عدم تفاوت عمیق دولت‌هاست. مردم واقعا متفاوتند و دولت‌ها عمیقا یکسان. فقط به خاطر تفاوت تجربه مردمانشان، در آباد کردن ظاهر همه‌چیز استادترند! (باتجربه‌تر) ه

Anonymous said...

مرسی.یک جور اخلاقی بودن واقعی هست که به وجدان آدم مربوط است و خیلی شخصی است یک جور اخلاقی بودن دیگر هم هست که میشود بهش گفت اخلاقی بودن نمایشی یک جور "شو"ی اخلاق که ظاهرا در عصر رسانه ها در همه جا شایع است . ارزش اخلاقی به معنی واقعی کلمه معلوم است متعلق به کدام یک از دو وضع پیش است. اما یک حالت ترسناکتر هم متاسفانه قابل تصور است آن هم روزی است که مردم حتی در شوی اخلاق هم شرکت نکنند!

Anonymous said...

این اولین باریه که میام اینجا، ولی آخرین بار نخواهد بود!

Anonymous said...

سلام
اينم خوندم مث قبلي ها
يه سوال بي ربط
اين يك وخيد كه بهش لينك دادي كيه
من ميشناسمش
فعلا
مهدي

Iran1414 said...

آنچه در ورای یک خبر اتفاق می افتد بسیار پیچیده تر از آن است که به راحتی بتوان راجع به آن نظر داد.
یکی از منظرها همین است که تو گفتی و شاید مسائل بسیار دیگری در ورای این اخبار مسکوت مانده باشد.
در هر صورت با آخرین جمله ات بسیار موافقم... بسیار...