Wednesday 2 May 2007

(در باب عطسه (يا كشتن تا كجا مجاز است

دستمال كاغذی كلينكس مارك معروفی است. آن قدر معروف كه ظاهرا اولين كمپانی بوده كه در ايران اين محصول را توليد كرده و خيلی از مردم به جای دستمال كاغذی می گويند كلينكس. يعنی انگار كه كلينكس كلمه خارجی برای دستمال است.

اين كمپانی تبليغی دارد كه جالب است. يك راهب بودايی را نشان می دهد كه به حقوق حيوانات خيلی حساس است. هيچ حيوانی را نمی كشد. عنكبوتی را كه از تارش جدا شده با احتياط بر می دارد و به تارش بر می گرداند. در نمای بعدی راهب عطسه می كند و دهانش را با يك دستمال كلينكس می گيرد. بعد صدای روی تصوير می گويد كه دستمال ما 99 درصد باكتری ها را می كشد. و حالا صورت مبهوت و پشيمان راهب را داريم كه از قتلی كه كرده در تعجب است.

سوال: كشتن ديگران تا كجا مجاز است؟ چه موجودی را تحت چه شرايطی می توان كشت؟

جواب اول: ميكروب ها مخل زندگی ما هستند و باعث بيماری و مرگ ما می شوند پس كشتن آن ها ايراد ندارد.

اعتراض: اگر ملاك اين باشد بايد افراد و آدم ها و حيوانات وحشی كه برای ما مزاحمت ايجاد می كنند را هم كشت.

جواب دوم: ميكروب ها شعور و آگاهی ندارند. درد را نمی فهمند پس كشتن آن ها ايرادی ندارد. ملاك اصلی شعور داشتن است.

اعتراض: پس كشتن حيواناتی كه شعور دارند و درد را حس می كنند مثل گوسفند طبق اين جواب بايد نادرست باشد. اين ممكن است برای بعضی ها جواب قابل قبولی باشد اما برای اكثريت مردم گوشت خوار قابل قبول نيست. اما چه كسی می تواند ثابت كند موجودات ميكروسكوپی مثل باكتری ها شعور ندارند؟

صورت اصلاح شده جواب دوم: شعور يك امر درجه بندی شده است. يعنی بعضی موجودات شعور خيلی خيلی كمی دارند (مثل باكتری ها)، بعد موجودات ريز و كوچك هستند كه شعورشان بالاتر است. بعد همين طور پيش می رود تا حيوانات معمولی كه شعورشان زياد تر می شود ولی از انسان كمتر است و نهايتا انسان است كه دارای شعور كامل است. حالا نكته آن است كه كشتن موجوداتی كه از يك حد اقل شعور برخوردارنيستند ايراد ندارد. ولی كشتن انسان ايراد دارد.

اعتراض: ملاك و حد ما برای جدا كردن كم شعورها از با شعورها كجا است و چه كسی آن را معين می كند؟ توجيه ما برای اين ملاك چيست؟ مثلا شعور و آگاهی بعضی از انسان های غير نرمال (عقب افتاده های شديد ذهني) از شعور و آگاهی برخی حيوانات پيشرفته مثل ميمون ها يا دلفين ها كمتر است. آيا با اين استدلال می توان عقب افتاده ها را كشت؟ يا نه آن ها را نكشت، اما به كارهای سخت و غير انسانی وادار كرد؟ آيا اين استدلال نمی گويد كه قدرت مند ها و كسانی كه امكانات و فهم بيشتری دارند می توانند ضعيف تر ها را استثمار كنند؟ مساله آن است كه اگر بخواهيم در طيف حيوانات يك خط بكشيم كه تا كجا كشتن مجاز است و بعد از آن خير، اين خط به راحتی می تواند بعضی انسان ها را هم شامل شود. از سوی ديگر تقريبا همه متفق هستيم كه كشتن ويروس ها و باكتری ها از لحاظ اخلاقی ايراد ندارد

كلينكس معمای جالبی طرح می كند. كشتن تا كجا مجاز است؟


3 comments:

Anonymous said...

سلام جناب شيخ رضايي

از ديدن ميل تان بسيار خوشحال شدم .اميدوارم پروسه درس به خوبي پيش برود.

راجع به "كشتن تا كجا؟"

زيستن به نوعي مردن و جوان شدن بي وقفه است . به ديگر سخن ما از مرگ سلول ها يمان زنده ايم . همچون جامعه اي كه از مرگ افرادش كه جوان شدن جامعه را امكان پذير مي كند زنده است .

سوال شما از يك روند اكوسيستمي شروع مي شود و به يك نتيجه گيري ودر نهايت سوال اخلاقي منجر ميشود .


موفق باشيد-مريم معيرزاده

Anonymous said...

zehne jalebi darid khosham amad delam khast ba shoma goftogu konam az adami ke be nogtehaye taze negah mikone ya az dide taze,khosham miad ...

حسین نوروزی Hosein Norouzi said...

حسین جان سلام
از وقتی که از ایران رفتی خبری ازت نداشتم ... گاه گاهی از عباس حجتی یا مسعود ناصری چیزی می شنیدم مبنی بر این که هستی و زنده ای و ازدواج هم گویا ..... به هرحال امیدوارم که خوب باشی هرجا که هستی.