Sunday 29 November 2009

دانشگاه: تك جنسيتي، چند جنسيتي يا بي جنسيتي

چند وقت پيش خبري داشتيم درباره دانشگاه هاي تك جنسيتي كه لابلاي آن و به عنوان نتيجه تحقيقات آمده بود
دانشگاههاي تک‌جنسيتي بايد با کارکرد مشخص و کاملاً مشهود تأسيس شوند و يا حضور در آنها و ثبت‌نام و تحصيل کاملاً اختياري باشد. معاون پژوهشي نهاد در پايان با اشاره به اينکه اگر بخواهيم فضايي امن و سالم و پرنشاط در دانشگاه داشته باشيم، بايد دانشگاههاي تک‌ جنسيتي را در مقايسه با ساير دانشگاهها از امکانات علمي و پژوهشي و انساني و جايگاه اجتماعي بالاتري مجهز کنيم، افزود: دانشگاه تک‌جنسيتي دانشگاهي بزرگ است با حضور دانشجويان پسر و دختر در محيطي جدا از هم، که نسبت به عملکرد تحصيلي و موفقيت‌هاي آموزشي و پژوهشي هم آگاهي دارند و در صورت تمايل نظام آموزش عالي کشور براي ايجاد و تأسيس چنين دانشگاهي بايد يکي از دانشگاههاي بزرگ کشور مثل دانشگاه تهران، شهيد بهشتي، صنعتي شريف و به شکل پايلوت (آزمايشي) به اين امر اختصاص داده شود
اكنون خبري داريم از اظهار نظر وزير علوم در اين باب
وی در پاسخ به سوال خبرنگار ایلنا درباره اینکه وزارت علوم چه رویکردی در مورد بحث‌هایی که در مورد تفکیک جنسیتی عنوان می‌شود دارد گفت: بنده تازه دیروز درباره تفکیک جنسیتی بحث‌هایی شنیدم، ما در کشور دموکراتيك زندگی می‌کنیم که البته انتخابات، لیبرال دموکراسی را به طور کامل به باد داد، بر همین اساس به راحتی می‌توان نظرات را عنوان کرد. ما هم این نظرات را دریافت می کنیم و روی آنها کار کارشناسی انجام می‌دهیم و آن چیزی که با جهان‌بینی اسلامی مطابقت داشته باشد را اجرا می کنیم. وی افزود: ما رشته‌هایی را خاص زنان و رشته‌هایی را خاص آقایان می‌خواهیم و این بحث در تمام دنیا هم وجود دارد و در کشور هم دانشگاه‌هایی همچون الزهرا(س) و امام صادق(ع)نیز مخصوص آقایان وخانم‌ها داریم و اشکالی هم ندارد و ومثبت و خوب است
كلا به نظر من دانشگاه تك جنسيتي و مسائل پيرامون آن مهم نيست. نكته مهم دو چيز است اول آن كه انتخابات نظام ليبرال دموكراسي را به طور كامل بر باد داد و دوم آن كه بحث دانشگاه تك جنسيتي در همه جاي دنيا، كه البته نظام غالب در آن ليبرال دموكراسي است، وجود دارد و لذا ايرادي ندارد ما هم به آن بپردازيم. لذا است كه گرچه نظام ليبرال دموكراسي كلا بر باد رفته، اما استناد به آن براي توجيه عمل ما هنوز بر باد نرفته است. ح. ش

Sunday 15 November 2009

حكمت عرشيه

قانون مورفى در صورت‌بندى اصلى خود مي‌گويد: «هر چه كه بتواند خراب‌تر شود، خواهد شد». ه

صورت‌بندى‌هاى بديل ديگرى هم هست. نسخة موجهاتى من چنين است: «بدترين حالت ممكن را تصور كن، ضرورتاً چنين خواهد شد».ه

اين صورت‌بندي نه مشكلى با رابطة تصورپذيرى- امكان دارد، نه مشكلى با كمبود شواهد. اثبات به عهدة روزگار. ح. ش

Monday 2 November 2009

بحران، كدام بحران؟

كتاب فلسفة قاره‌اى به قلم سايمون كريچلى و با ترجمة خشايار ديهيمى از جمله كتاب‌هاى جمع و جور و مفيد است براى آشنايى با اين نوع فلسفه كه به خصوص فصول اوليه آن خواندنى است. در انتهاى فصل چهارم كتاب صحبتى مى‌رود از وظيفة فلسفه، كه به نظر من قابل تعميم است به علوم انسانى. صحبت از آن است كه هرگاه سخن از بحران پيش مى‌آيد، برخي مى‌پرسند: بحران، كدام بحران؟ از نظر نويسنده دقيقاً همين وضعيت بى بحرانى است كه فلسفه را مهم مى‌كند. فلسفه مسئول ايجاد بحران و درآوردن ما از وضعيت بى بحرانى است. وضعيت بى بحرانى همان چيزى است كه از نظر داستايوفسكى ما را به سطح رمه‌اى خوشبخت تنزل ميدهد. كار علوم انسانى و فلسفه ايجاد بحران براى در نيفتادن به وادى بى بحرانى است. خواه ايجاد بحران در ايمان باشد، خواه در علم، خواه در علوم انسانى، خواه در نحوة زيست، خواه در عقلانيت و خواه در مناسبات قدرت. بحران سازى بخشي از تعريف علوم انسانى و از آن جدايي‌ناپذيراست