حرف های سياست مداران معمولا بستر خوبی برای فكر كردن فراهم می كند. نه به اين دليل كه حرف های عميقی مي زنند، بلكه بيشتر به اين دليل كه بايد هم زمان چند كار را در يك گفتار رعايت كنند: هم بايد در جهت تضعيف حريف گام بردارند، هم بايد افكار عمومی را قانع كنند، هم بايد در جهت منافع حزب و گروه خود حرف بزنند و هم اين كه گاف ندهند و به قول معروف آتو دست خبرنگاران ندهند. حالا فرق هم نمی كند اين سياست مدار در ايران و خطبه نماز جمعه حرف بزند يا تونی بلر باشد و در مورد پيروزی اخير ملی گراها در اسكاتلند حرف بزند
اين روز ها بحث مبارزه با بد حجابی داغ است و بسياری صفحات اينترنت و مطبوعات را گرفته. عموما هم بحث بر سر درستی يا نادرستی كار پليس است. من در اين مورد نمی خواهم اين جا اظهار نظر كنم، چون اوضاع تقريبا روشن است. گروهی اعتقاد دارند ارزش های آن ها در معرض خطر است و بايد با خطر مبارزه كرد. اين حرف و روش درست باشد يا غلط (كه به نظر من غلط است) يك مزيت دارد و آن هم اين كه تضادی منطقی ندارد. گروهی قدرت دارد، فكر هم می كند در قبال آخرت مردم و دين آن ها مسوول است و برای مقابله با يك شر (از نظر آن ها ) از قدرتش استفاده می كند. حالا اين كار چقدر قابل دفاع است، يا اصولا قانونی است يا نتيجه می دهد يا .... بحث های ديگری است
اما نكته من اين جا گروه رقيب است و اظهار نظر های آن ها. بدون اين كه اين جا لينك خاصی بدهم بسياری از افراد گروه رقيب (ميانه رو ها) استدلالی به اين مضمون مطرح می كنند: ما كار فرهنگی خاصی روی جوانان نكرده ايم. اكثر جوانانی كه در اين ماجرا متهم هستند متولد بعد از انقلاب هستند. پس در واقع ما مقصر هستيم كه به آن ها معلومات فرهنگی صحيح نداده ايم
اين حرف علی رغم ظاهر جذاب آن و اين كه از لحاظ سياسی كاربرد دارد چون توپ را به زمين حريف می اندازد از لحاظ فكری تقريبا تهی است. فكر كنيد بهترين كار فرهنگی هم در مملكت صورت گرفت (فعلا فرض كنيم مفهوم كار فرهنگی معلوم است) و سر انجام روز تصميم گيری شد. عده ای اين كار فرهنگی را قبول كردند و عده ای (ولو يك نفر) قبول نكرد (در جامعه متكثر ايران اين مقبول ترين فرض است). حالا تكليف ما با اين يك نفر (ها) چيست. بالاخره بايد از قدرت حكومت برای انتخاب نوع لباس استفاده كرد يا نه. مساله آن است كه اين كار اصولا و قانونا مقبول است يا نه؟ اگر پليس روش كار خود را عوض كند و مثلا برخورد تند صورت نگيرد مشكل حل است؟
اين جا است كه سياست مدار ميانه رو بايد حرف رك بزند و نمی زند. اگر بگويد من فقط با روش اجرا مشكل دارم آن وقت قسمتی از افكار عمومی را از دست می دهد. اگر هم بگويد من كلا با اعمال قدرت حكومت برای تعيين نوع پوشش مشكل دارم آنگاه هم اصول خودش را زير پا گذاشته و هم فشار رقيب سياسی را در پی دارد كه خواهد گفت اين ها كلا اصول اوليه اسلام را هم قبول ندارند
اين جاست كه ابهام به كمك می آيد.ح.ش
اين روز ها بحث مبارزه با بد حجابی داغ است و بسياری صفحات اينترنت و مطبوعات را گرفته. عموما هم بحث بر سر درستی يا نادرستی كار پليس است. من در اين مورد نمی خواهم اين جا اظهار نظر كنم، چون اوضاع تقريبا روشن است. گروهی اعتقاد دارند ارزش های آن ها در معرض خطر است و بايد با خطر مبارزه كرد. اين حرف و روش درست باشد يا غلط (كه به نظر من غلط است) يك مزيت دارد و آن هم اين كه تضادی منطقی ندارد. گروهی قدرت دارد، فكر هم می كند در قبال آخرت مردم و دين آن ها مسوول است و برای مقابله با يك شر (از نظر آن ها ) از قدرتش استفاده می كند. حالا اين كار چقدر قابل دفاع است، يا اصولا قانونی است يا نتيجه می دهد يا .... بحث های ديگری است
اما نكته من اين جا گروه رقيب است و اظهار نظر های آن ها. بدون اين كه اين جا لينك خاصی بدهم بسياری از افراد گروه رقيب (ميانه رو ها) استدلالی به اين مضمون مطرح می كنند: ما كار فرهنگی خاصی روی جوانان نكرده ايم. اكثر جوانانی كه در اين ماجرا متهم هستند متولد بعد از انقلاب هستند. پس در واقع ما مقصر هستيم كه به آن ها معلومات فرهنگی صحيح نداده ايم
اين حرف علی رغم ظاهر جذاب آن و اين كه از لحاظ سياسی كاربرد دارد چون توپ را به زمين حريف می اندازد از لحاظ فكری تقريبا تهی است. فكر كنيد بهترين كار فرهنگی هم در مملكت صورت گرفت (فعلا فرض كنيم مفهوم كار فرهنگی معلوم است) و سر انجام روز تصميم گيری شد. عده ای اين كار فرهنگی را قبول كردند و عده ای (ولو يك نفر) قبول نكرد (در جامعه متكثر ايران اين مقبول ترين فرض است). حالا تكليف ما با اين يك نفر (ها) چيست. بالاخره بايد از قدرت حكومت برای انتخاب نوع لباس استفاده كرد يا نه. مساله آن است كه اين كار اصولا و قانونا مقبول است يا نه؟ اگر پليس روش كار خود را عوض كند و مثلا برخورد تند صورت نگيرد مشكل حل است؟
اين جا است كه سياست مدار ميانه رو بايد حرف رك بزند و نمی زند. اگر بگويد من فقط با روش اجرا مشكل دارم آن وقت قسمتی از افكار عمومی را از دست می دهد. اگر هم بگويد من كلا با اعمال قدرت حكومت برای تعيين نوع پوشش مشكل دارم آنگاه هم اصول خودش را زير پا گذاشته و هم فشار رقيب سياسی را در پی دارد كه خواهد گفت اين ها كلا اصول اوليه اسلام را هم قبول ندارند
اين جاست كه ابهام به كمك می آيد.ح.ش
1 comment:
آفرین اساسا و نه فقط در این مورد خاص مشکل اصلاح طلبها و میانه روهای ما همین است.ابهام البته فقط ترفند زبانی و سیاسی آنها نیست معضل فکریشان هم هست.
منصور
Post a Comment