Saturday, 14 July 2007

جشن معدنچيان

ديروز در شهر ما جشن و تظاهرات معدنچيان بود. اين مراسم هر سال برگذار می شود و امسال سالگرد 123 سالگی آن بود. اين ناحيه از انگلستان سنتا دارای معدن های زيادی از جمله ذغال سنگ بوده و تا چند سال پيش عده زيادی كارگر و معدنچی ساكن مناطق شمال شرق انگليس بوده اند. البته بعد از دوران تاچر و نزاع معروف او با معدنچیان و كلا سياست های انگليس مبنی بر تعطيل صنايع سنگين امروزه ديگر كمتر معدنچی فعالی می بينيم، اما مراسم به هر حال سمبليك است

ترتيب كار اين است كه گروه های مختلف معدنچی از مناطق مختلف دقيقا به صورت دسته های سينه زنی ما وارد مركز شهر می شوند. هر گروه يك علم دارد با نشان ويژه آن گروه و عده ای نوازنده كه عمدتا طبل و ترومپت می زنند. گروه ها مقابل هتل بزرگ شهر كه شهردار و ساير مسولان منطقه ای روی بالكن آن ايستاده اند توقف می كنند. مقداری موسيقی اجرا می كنند و بعد می روند به سمت ميدان ورزشی و چمن شهر. آن جا تعدادی از مسولان و روسای اتحاديه های كارگری حرف می زنند و مردم هم به عيش و نوش خودشان مشغولند. از جمه برای بچه ها شهر بازی هست و گروه های مختلف خيريه خودشان را معرفی می كنند

دسته های معدنچیان با علم هایشان


زمین چمن و عده ای از شرکت کنندگان

یک معدنچی سابق که به این روز افتاده

از فعالان مراسم که از حال رفته

کهنه معدنچیان که اکنون زینت المجالس اند

يك نكته جالب كه هر سال نظر من را جلب می كند حضور گروه های چپ و سوسياليست در اين مراسم است كه در مواقع ديگر سال ما هيچ نشانی از آن ها در اين مملكت نمی بينيم. اين گروه ها فعاليت عمده ای در انگليس ندارند اما به هر حال در اين روز به توزيع روزنامه هايشان كه بيشتر در آمريكا چاپ ميشود می پردازند و يا كتاب هايی در مورد كوبا، خطرات سرمايه داري، چه گوارا و ... می فروشند. ديروز به يكی از آن ها گفتم چرا در مواقع ديگر سال از شماها خبری نيست؟ گفت كه ما اصولا اهل اين منطقه نيستيم و از ادينبورو آمده ايم. بعد صحبت كشيد به ايران و اين كه ما در مورد شرايط فعلی چه فكر می كنيم. گفت كه انتشارات آن ها هر سال در نمايشگاه كتاب تهران شركت می كند و بعضی كتاب های چپی كه به فارسی ترجمه شده می فروشد. تا آن جا كه يادم هست هميشه در نمايشگاه كتاب غرفه های كتاب های چپی بوده اند

علاوه بر چپ ها فعالان حقوق فلسطينی ها هم می آيند و امضا جمع می كنند. هميشه در برخورد با آدم های انگليسی كه اين جا برای فلسطين فعاليت می كنند ياد اين نكته می افتم كه در ايران مساله فلسطين مثل ساير چيزها دولتی شده و خيلی ها فكر می كنند دفاع از اين مردم در واقع نوعی دفاع از سيستم هم هست و لذا اصولا به اين موضوع حساسيت ندارند. اما اين جا اكثر مردم عادی و روشن فكرها اين مساله را سمبل و مصداق تجاوز به گروهی از مردم و سياست های امپرياليستی می دانند. به هر حال طبق معمول طوماری امضا می كردند كه ما هم امضا كرديم گر چه می دانيم كه كاری از اين امضاها پيش نمی رود

عکس همین مراسم در حدود صد سال پیش که فرق عمده ای با عکس های من از مراسم امسال ندارد. این است محافظه کاری مردم این مملکت

No comments: