در اخبار خواندم كه جشن نامه دكتر جهانگيری از اساتيد فلسفه دانشگاه تهران سرانجام توسط نشر هرمس چاپ شد. به همت خانم مينايی كه از گرداورندگان اين مجلد بوده اند از من هم مقاله ای در اين كتاب هست (يا دقيق تر آن که بايد باشد، چون من هنوز كتاب را نديده ام، اما مقاله را مدت ها پيش فرستاده ام!) به هر حال با تشكر از گرداوندگان اين كتاب و با اجازه آن ها، علی رغم حرف قبلی ام مبنی بر اين كه اين جا مطلب تخصصی فلسفه نمی گذارم خلاصه مقاله ام را در ادامه می آورم
-------------------
هستی شناسی يك لايه و وحدت علم
درك ما از اشياء پيرامونی همواره در قالب و منضم به ويژگی های آن ها است. ادراك و حتی تصور يك ميز بدون ويژگی های آن (به عنوان نمونه ميزی بدون رنگ، بدون بافت، بدون شكل و ...) ناممكن است. يكی از مباحث مهم در نظام های متافيزيكی نحوه تلقی آن ها از هستی شناسی جهان (عناصر سازنده جهان) و به خصوص ويژگی ها است. برخی فلاسفه اصولا ويژگی ها را هوياتی زبانی دانسته اند كه در نظام هستی شناسی جايگاهی ندارند. به استثنای اين گروه، ساير فلاسفه ويژگی ها را به عنوان عناصری از نظام هستی شناسی خود پذيرفته اند و سعی در ارائه پاسخ به سوالاتی در مورد سرشت آن ها كرده اند. سوالاتی مانند اين كه آيا ويژگی ها كلی هستند و يا جزئي؟ آيا اشيا صرفا بسته ای از ويژگی ها هستند و يا آن كه علاوه بر ويژگی ها جوهر و ذات ديگری هم برای حمل آن ها لازم است؟ و ... يكی از اين سوالات پرسش از نظام رده بندی ويژگی ها و نوع ارتباط آن ها با هويات زبانی است. تصوير سنتی فلاسفه از ساختار ويژگی ها و رابطه آن با زبان را می توان ' تصوير لايه ای ' ناميد. بنابر اين تصوير، ويژگی ها دارای ساختاری سلسله مراتبی و لايه دار هستند و پيوند محكمی ميان آن ها و عناصر زبانی (به خصوص محمول ها) برقرار است. در بخش اول اين نوشته به تشريح اين تصوير و سپس ذكر چند ايراد مهم به آن خواهيم پرداخت. بخش دوم اين نوشته به مرور مختصر نظرات جان هايل اختصاص يافته است. هايل با رد تصوير لايه اي، هستی شناسی يك لايه را پيشنهاد می كند. اين طرح متضمن راه حل پيشنهادی او برای مساله ' تحقق چندگانه ' نيز هست. در ادامه اين بخش نشان داده می شود كه چگونه هستی شناسی يك لايه از انتقادات وارد بر تصوير لايه ای مصون است. بخش سوم اين نوشته در حكم استفاده ای كاربردی از هستی شناسی يك لايه است. در اين بخش استدلال خواهد شد كه هستی شناسی يك لايه می تواند نوع خاصی از وحدت علم (وحدت محتوای قوانين 'علوم خاص ' و 'علوم پايه' ) را به بار آورد. ح. ش
-------------------
هستی شناسی يك لايه و وحدت علم
درك ما از اشياء پيرامونی همواره در قالب و منضم به ويژگی های آن ها است. ادراك و حتی تصور يك ميز بدون ويژگی های آن (به عنوان نمونه ميزی بدون رنگ، بدون بافت، بدون شكل و ...) ناممكن است. يكی از مباحث مهم در نظام های متافيزيكی نحوه تلقی آن ها از هستی شناسی جهان (عناصر سازنده جهان) و به خصوص ويژگی ها است. برخی فلاسفه اصولا ويژگی ها را هوياتی زبانی دانسته اند كه در نظام هستی شناسی جايگاهی ندارند. به استثنای اين گروه، ساير فلاسفه ويژگی ها را به عنوان عناصری از نظام هستی شناسی خود پذيرفته اند و سعی در ارائه پاسخ به سوالاتی در مورد سرشت آن ها كرده اند. سوالاتی مانند اين كه آيا ويژگی ها كلی هستند و يا جزئي؟ آيا اشيا صرفا بسته ای از ويژگی ها هستند و يا آن كه علاوه بر ويژگی ها جوهر و ذات ديگری هم برای حمل آن ها لازم است؟ و ... يكی از اين سوالات پرسش از نظام رده بندی ويژگی ها و نوع ارتباط آن ها با هويات زبانی است. تصوير سنتی فلاسفه از ساختار ويژگی ها و رابطه آن با زبان را می توان ' تصوير لايه ای ' ناميد. بنابر اين تصوير، ويژگی ها دارای ساختاری سلسله مراتبی و لايه دار هستند و پيوند محكمی ميان آن ها و عناصر زبانی (به خصوص محمول ها) برقرار است. در بخش اول اين نوشته به تشريح اين تصوير و سپس ذكر چند ايراد مهم به آن خواهيم پرداخت. بخش دوم اين نوشته به مرور مختصر نظرات جان هايل اختصاص يافته است. هايل با رد تصوير لايه اي، هستی شناسی يك لايه را پيشنهاد می كند. اين طرح متضمن راه حل پيشنهادی او برای مساله ' تحقق چندگانه ' نيز هست. در ادامه اين بخش نشان داده می شود كه چگونه هستی شناسی يك لايه از انتقادات وارد بر تصوير لايه ای مصون است. بخش سوم اين نوشته در حكم استفاده ای كاربردی از هستی شناسی يك لايه است. در اين بخش استدلال خواهد شد كه هستی شناسی يك لايه می تواند نوع خاصی از وحدت علم (وحدت محتوای قوانين 'علوم خاص ' و 'علوم پايه' ) را به بار آورد. ح. ش
No comments:
Post a Comment