Tuesday 10 July 2007

حاج آقا موبایلچی و پسران

موبايل از جمله كالاهايی است كه سرعت تغيير تكنولوژی در آن بسيار بالا است و شركت های ارائه دهنده خدمات آن در رقابتی شديد برای عرضه محصولاتی جديدتر با قيمتی كمترند. بازاريابی اين شبكه ها و خلاقيتی كه به كار می برند برای من هميشه جالب بوده است

چند سال پيش با يكی از اين شركت ها كه از قضا تازه تاسيس و به دنبال جلب مشتری تازه بود قراردادی بستم. نكته جالب قرارداد كه آن موقع در نوع خود جديد بود آن بود كه من هر ماه پولی را در عوض خدماتی كه از شركت می گرفتم می دادم، اما در انتهای مدت قرارداد كه معمولا يك ساله هم بود شركت كل پول من، يا درصد بالايی از آن را، به من پس می داد. به اين نحو در مدت يك سال من عملا پولی برای خدمات موبايل نمی دادم اما شركت هم در عوض از سود پول من و هزاران مشتری ديگر مثل من استفاده می كرد و با آن به توسعه شبكه اش می پرداخت. چيزی مثل رهن خانه در ايران كه اصل پول شما ثابت است اما صاحب خانه از سود پول شما استفاده می كند

مدتی بعد نكته ديگری نظرم را جلب كرد. هر وقت كه ما به قسمت خدمات مشتركين اين شركت زنگ می زديم اپراتورهايی با لهجه غليظ هندی جواب می دادند. اوايل عادی به نظر می رسيد چون در انگليس هندی كم نيست. اما بعدا با تكرار قضيه كم كم برای من سوال ايجاد شد. جالب آن كه يك بار كه زنگ زدم و می خواستم قرارداد را كنسل كنم اپراتور پرسيد اهل كجا هستی و وقتی فهميد ايرانيم با همان لهجه هندی چند كلمه ای فارسی هم بلغور كرد. تا اين كه بعدتر فهميدم اين شركت ها تمام بخش های خدماتی خود را به خارج از انگليس منتقل كرده اند. يعنی وقتی كه ما شماره واحد خدمات را می گرفتيم وصل می شديم به جايی در هند يا آفريقای جنوبي. دليل اين كار هم واضح است. يك كارگر ساده در اين جا طبق قانون برای هر ساعت كار بايد چيزی بيش از پنج پوند بگيرد. اگر شيفت كاری او روزی هشت ساعت باشد دستمزد او روزی 40 پوند خواهد بود كه به حساب ما يعنی تقريبا 70 هزار تومان. اين پول در كشوری مثل ايران يا هند چيزی در حد حقوق يك هفته تا ده روز يك كارگر ساده يا اپراتور است. پس بی دليل نيست كه چنين شركت هايی قسمت های اصلی و مديريتی خود را در انگليس نگه می دارند و بقيه را به كشورهايی كه درصد بيكاری در آن ها بالا است و از مزيت نسبی دانستن زبان انگليسی هم بهره مندند می فرستند. اين كار در واقع ادامه انقلابی است كه در دهه 80 ميلادی در كشور های غرب اروپا رخ داد و آن ها صنايع سنگين و بخش های كارگری را از كشورهای خود به ديگر نقاط جهان صادر كردند و در عوض صرفا بخش های مديريت و سرويس را نگه داشتند

اما چند وقت پيش با آخرين مدل بازاريابی موبايل روبرو شدم. شركتی در هنگام قرارداد نه تنها از شما پول نمی گيرد بلكه بسته به نوع قرارداد پول نقدی هم به شما می دهد. مثلا برای يك قرارداد معمولی شما ممكن است 60 پوند پول نقد بگيريد بدون اين كه در آن لحظه پولی بدهيد. البته شما ماه به ماه هزينه های خود را خواهيد داد، و پول اوليه را هم لابلای اين پول ها به شركت بر می گردانيد، اما گرفتن پول در هنگام قرارداد از لحاظ روانی اثر جالبی دارد. انگار كه اين شركت ناخود آگاه به ما می گويد هر وقت بی پول شدی و كفگيرت ته ديگ خورد بيا پيش من. من هم بهت خدمات می دهم و هم پول نقد. تو هم هر وقت پول دستت آمد ماه به ماه پول من را برگردان. آخر مرام و مشتری داري، عينا يك كاسبكار مومن و مسلمان در بازار سنتی تهران! ح. ش

1 comment:

Anonymous said...

پستت جالب بود.اصولا با استفاده از فناوری Voip
خیلی راحت میشه کارهارو اداره کرد.دقیقا در شرکت ما به نوعی چنین رفتاری تکرار میشه با توجه به اینکه چند دفتر در کشورهای مختلف داریم با همین سیستم از تهران ادارش میکنیم