امشب فيلم چهارشنبه سوری را ديدم. برای كسانی مثل ما كه خارج هستند و فيلم ها را نه از پرده بلكه با ريختن از روی سايت های اينترنتی مي بينند، روال فيلم ديدن خيلی معلوم نيست. گاهی فيلم پارسال را امسال ميبينيم، بستگی دارد به سايت ها كه چه در دسترس بگذارند
اما در مورد اين فيلم يك نكته به ذهنم رسيد كه بد نيست بنويسم. اين سومين فيلمی است كه با اين تم ديده ام، مردی همسر دار با زنی ديگر رابطه دارد: چهارشنبه سوري، ديشب باباتو ديدم آيدا و هوو. بگذريم كه از ميان اين ها من دومی را بيشتر دوست داشتم و آن را قوی تر ديدم. تم هر سه كار اين است كه نشان مي دهد مرد ها تا چه حد ميتوانند غير متعهد، بی قيد، به دنبال هوس شخصی و ... باشند. من البته ساخت اين فيلم ها در جامعه مرد سالار ايران را مثبت مي دانم و همين كه اين حرف ها به عرصه عمومی كشيده مي شود را نشانه ای از آشكار شدن اصلی ترين بحران اجتماعی و حتا سياسی ما يعنی مسله جنسيت مي دانم
اما نكته من چيز ديگری است. در هر سه فيلم به دلايل مميزی و يا شايد ناخوداگاه نويسندگان مردان خطا كار با زنی مجرد، مطلقه یا در هر حال غير شوهر دار رابطه دارند. دليل هم واضح است: از لحاظ شرعی و طبعا مميزی رابطه مرد متاهل با زن غير متاهل مي تواند بی مشكل باشد (مثلا در صورت صيغه یا ...) اما رابطه با زن متاهل هر جور هم كه توجيه كنی از لحاظ شرعی جايز نيست
حالا پارادكس قضيه اين جا است كه اين دست فيلم ها سعی می كنند نشان دهند اين كارها چقدر از لحاظ اخلاقی نادرست است، و مرد هايی كه اين كار را می كنند غير مسول هستند، اما در همان حال به دليل مميزی و اسلامی بودن كار می گويند كه اين روابط از لحاظ شرعی بلا مورد هستند. يعنی لايه پايين تر اين فيلم ها به صراحت ميگويد می توان زندگی كاملا شرعی و مقبولی داشت، هر چند اخلاقا گناه كار بود. در يك كلام حكومت دينی با اجبار مميزی علنا تبليغ ميكند كه پايبندی به شرعيات دليل اخلاقی بودن نيست. برای اخلاقی بودن چيزی ورای شرعيات لازم است. اين حكم كه ناخود آگاه توسط مميزی القا ميشود را بايد به فال نيك گرفت.ح.ش
اما در مورد اين فيلم يك نكته به ذهنم رسيد كه بد نيست بنويسم. اين سومين فيلمی است كه با اين تم ديده ام، مردی همسر دار با زنی ديگر رابطه دارد: چهارشنبه سوري، ديشب باباتو ديدم آيدا و هوو. بگذريم كه از ميان اين ها من دومی را بيشتر دوست داشتم و آن را قوی تر ديدم. تم هر سه كار اين است كه نشان مي دهد مرد ها تا چه حد ميتوانند غير متعهد، بی قيد، به دنبال هوس شخصی و ... باشند. من البته ساخت اين فيلم ها در جامعه مرد سالار ايران را مثبت مي دانم و همين كه اين حرف ها به عرصه عمومی كشيده مي شود را نشانه ای از آشكار شدن اصلی ترين بحران اجتماعی و حتا سياسی ما يعنی مسله جنسيت مي دانم
اما نكته من چيز ديگری است. در هر سه فيلم به دلايل مميزی و يا شايد ناخوداگاه نويسندگان مردان خطا كار با زنی مجرد، مطلقه یا در هر حال غير شوهر دار رابطه دارند. دليل هم واضح است: از لحاظ شرعی و طبعا مميزی رابطه مرد متاهل با زن غير متاهل مي تواند بی مشكل باشد (مثلا در صورت صيغه یا ...) اما رابطه با زن متاهل هر جور هم كه توجيه كنی از لحاظ شرعی جايز نيست
حالا پارادكس قضيه اين جا است كه اين دست فيلم ها سعی می كنند نشان دهند اين كارها چقدر از لحاظ اخلاقی نادرست است، و مرد هايی كه اين كار را می كنند غير مسول هستند، اما در همان حال به دليل مميزی و اسلامی بودن كار می گويند كه اين روابط از لحاظ شرعی بلا مورد هستند. يعنی لايه پايين تر اين فيلم ها به صراحت ميگويد می توان زندگی كاملا شرعی و مقبولی داشت، هر چند اخلاقا گناه كار بود. در يك كلام حكومت دينی با اجبار مميزی علنا تبليغ ميكند كه پايبندی به شرعيات دليل اخلاقی بودن نيست. برای اخلاقی بودن چيزی ورای شرعيات لازم است. اين حكم كه ناخود آگاه توسط مميزی القا ميشود را بايد به فال نيك گرفت.ح.ش
No comments:
Post a Comment